یه نموره آنفولانزا گرفتم. دیروز خونه خوابیدم. امروز اومدم سر کار و حالم بده.

آدمی که به یه آنفولانزا می ترکه و می پاشه از هم برای چی جلوی خدا قد علم می کنه و ادعاش میشه؟ دقت کردید ما چه قدر ضعیفیم و هیچ معلوم نیست تا ثانیه ی بعدی هستیم یا نه؟ پس چرا نمی ذاریم آدما از همسرشون و بچه شون و زندگی شون لذت ببرن؟ چون خودمون تحت فشاریم بقیه هم باید اذیت بشن؟ چون خودمون اول ازدواجمون تحت فشار بودیم باید همه رو ج و بدیم؟ 

.

مامان دیشب کله پاچه گذاشت برا امروز صبح. و گفت که صبح به همسر بگو بچه رو میاره بیاد بالا کله پاچه بخوره بره. همسر صبح شنگول منگول زنگ زده که جات خالی خیلی چسبید. مامان گفت بیا بالا صبحانه بخور و برو. الان خوردم دارم میرم سر کار. 

این یه نمونه از محبتهای مامان و بابامه که هیچ وقت هم لیستش نمی کنن و همیشه فکر می کنن داماد و عروس هم جزئی از خانواده هستن و حتی پسر و دخترمون هستن. همونقدر که پسرم برام عزیزه، دامادمم عزیزه و محترم. 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Hanism اتوبار و باربری کاج درس مبانی اینترنت متروکه وبلاگ امور مساجد استان البرز مرجع خرید وفروش انواع کفپوش ورزشی,فروش کفپوش تاتامی,فروش مت یوگا,فروش استپ ورزشی روزنه های زندگی گرافیک البرز سلام