دکتر آخر شب بالاخره پیدا شد اومد بالای سر مادربزرگم، دایی ام دکتره و از عصر ساعت پنج تلاش می کردن دکتر پیدا کنن، آخر شب پیدا شد. 

انکالها یا در دسترس نبودن یا جواب نمی دادن. واقعا جامعه ی پزشکی مزخرفی داریم. 

دکتر گفت، اگه 24 ساعت اول ثابت باشه حالش و بدتر نشه، احتمال بهبودی زیاده. سه تا پنج روز هم طول می کشه که ه ی خون جذب بشه، بعدش معلوم میشه چه طوری خواهد شد. 

تا الان خدا رو شکر حالش بد نشده، امیدوارم این سه روز رو هم بگذرونه، بدتر نشه و ه خون داستان درست نکنه. 

پدربزرگم تو سن 50 سالگی سکته مغزی وحشتناکی داشت هشتم فروردین، وسط ماه رمضون، دهه هفتاد، بدترین روزای عمر ماها بود. الان مدام تصاویرش تو ذهنم بالا پایین میره. دلم برا مامان و خاله و دایی هام می سوزه که یاد اون روزان. تا چهارده اردیبهشت اون سال ما مردیم و زنده شدیم تا اینکه پدربزرگم فوت کرد. 



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

وب سایت فروشگاهی نیک و نیکو سپهر گرافیک Tracy زندگی برتر وبلاگ اردک من وب تیوت سمساري بروجن Jacob خاطرات من